نقش رنگ جلوه های بصری و محرک های روانی در معماری
رنگ ها و ادراکات آن ها نقش زیادی بر محرک های آگاهانه و ناخودآگاه، در احساسات و روابط فضایی ما ایفا می کنند اگرچه رنگ ها در اطراف ما در هر جایی با تنوع حضور دارند اما آیا تا به حال فکر کرده اید که نقش آن ها در معماری چیست؟
علاوه بر عناصر سازنده هر ساختمان، عملکرد ها و روابط فضایی آن، کاربرد رنگ ها در سطوح بر تجربه کاربر از فضا تاثیر زیادی می گذارد در واقع احساس حاصل از رنگ در فضا با ترکیب نور انعکاس و سایه های رنگی متفاوتی ایجاد می کند.
توصیف رابطه رنگ ها و ویژگی های حاکم بر آن ها و حتی بسیاری از مطالعات موجود در مورد نظریه های رنگ، بسیار پیچیده است. مبحث رنگ را می توان با روانشناسی، نمادها و حتی عرفان در ارتباط دانست. رنگ ها با توجه به دوره هنری، تاریخی یا فرهنگی، معنایی متفاوت پیدا می کنند از سوی دیگر رنگ در هنگام برخورد با نور تغییر می کند که این یکی از ویژگی های اساسی رنگ محسوب می شود اما در واقع این مقاله برای بررسی جنبه های فنی رنگ یا مفاهیم مورد مطالعه منتقدان در نظر گرفته نشده بلکه در نظر دارد به درک رابطه بین رنگ و معماری بپردازد.
با نگاهی به برخی از نام های شناخته شده در تاریخ معماری در می یابیم رنگ نشان دهنده خلوص فضایی به عنوان عنصری است که احساسات را تحریک می کند.
رنگ می تواند یک حجم خاص یا جزئیات سازنده را نشان دهد یا به صورت تصویری جنبه های خاصی از فضا را تقلید کند همچنین می تواند مجموعه ای از احساسات و جلوه های بصری را محدود یا تشدید نماید.
اگر محیطی با دیوار، کف و سقف خنثی ایجاد کنیم، وقتی رنگ های خاصی را در سطوح مختلف اعمال می کنیم، جلوه های بصری مختلفی به دست می آوریم. به عنوان مثال، اگر یک رنگ تیره بر روی سقف فضایی اعمال کنیم، احساس فضایی با ارتفاع کمتر ایجاد می شود اگر رنگ را به دیوار مرکزی فضایی راهرو مانند بیافزاییم ، راه کوتاهتر جلوه گر می شود در حالی که اگر رنگ به تمام دیوارها اعمال شود، ادراک فضایی طولانی تر از آنچه که واقعا وجود دارد به نظر می رسد.
اگر تنها دیوارهای جانبی فضایی رنگ آمیزی شده باشند، ادراک فضایی سبب کوچک و تنگ تر شدن فضا می گردد در حالی که اگر با همان رنگ دیوار مرکزی و سقف نقاشی شده باشد فضا را گسترده تر نشان می دهد.
اگر به دنبال کاهش ارتفاع فضا هستید یا بر دید کاربر متمرکز هستید تمام سطوح را در ارتفاعی نیمه نقاشی کنید و تناژهای تیره تر رنگ را روی سطوح بالای برای نتیجه دلخواه به کار ببرید.
اما فراموش نکنید رنگ ها بدون حضور نور وجود ندارد رنگ به محرک های روحی مرتبط هستند و همینطور می توانند بسته به حجم و شکل هر پروژه مورد استفاده قرار گیرند.
اصول روانشناسی رنگ های اصلی و نحوه ی کاربرد آن ها در معماری به شرح زیر است:
آبی: احساس مثبت بودن، اعتماد به نفس و امنیت را منتقل می کند. اغلب در فضاهای تجاری و اداری مانند دفاتر و شرکت های بانکی استفاده می شود.
زرد: خوش بینی، کنجکاوی، جلب نظر را تداعی کرده و فضا را روشن تر نشان می دهد. این امر اغلب در فضاهای تجاری یا رستوران ها برای جلب توجه کاربران استفاده می شود.
قرمز: این رنگ انرژی، هیجان را افزایش می دهد بنابراین، آن را در فضاهایی مانند فروشگاه ها ، فست فود یا رستوران ها برای افزایش میل به غذا و یا خرید به کار می برند.
سبز: موجب آرامش و رفاه می شود به همین سبب این رنگ در فضاهای مرتبط با سلامت و رفاه، مانند بیمارستان ها و مراکز آرامش بخش و مرتبط با سلامت استفاده می شود.
نارنجی: نتیجه ترکیب رنگ های زرد و قرمز می باشد ، نارنجی ایده ای از شدت، خلاقیت، خلق و خو، و شور و شوق را به نمایش می گذارد به همین سبب اغلب برای محیط های خلاق مانند دفاتر، استودیو ها و مدارس استفاده می شود این رنگ اگر با رنگ آبی ترکیب شود ایده تحریک پذیری و اعتماد را به ارمغان می آورد و برای ادارات و دفاتر بانکی مناسب است.
بنفش: این رنگ رفاه، آرامش و نرمی را منتقل می کند.
در حالت کلی می توان گفت در پروژه های مرتبط با کودکان، رنگ ها برای ایجاد انگیزه های رشد روانی، احساسی و جسمانی کودک مورد استفاده قرار می گیرند، در پروژه های بیمارستان یا حوزه های بهداشتی و سلامت، رنگ ها به عنوان یک عنصر مکمل برای توانبخشی بیماران کاربرد دارند و در پروژه های شهری، رنگ ها گاهی برای بازسازی فضاهای خالی و ایجاد هویت فضایی به کار می روند.
رنگ یک عنصر جامع و اساسی در معماری محسوب می شود که نه تنها از لحاظ زیبایی شناختی بلکه در احساسات و عملکرد فضا بسیار مهم است اگر به نحو درست و مناسبی در فضا به کار رود!